حرف اول- بالاخره بعد از حدود 2 ماه از شکایت من از اون اراذل که زدند شیشه ماشینم را شکستند ، از کلانتری بهم زنگ زدند که دوم دی بیا شورای حل اختلاف . یعنی احتمالا با اون ارادل چشم تو چشم خواهم شد . راستش زیاد خوشم نیومد که ما را به شورای حل اختلاف ارجاع دادند. اختلافی وجود نداره که . جرمی صورت گرفته و باید جزایش را ببینند . هر چند فکر نکنم صاحب پلاک پژو ، صاحب ماشین بلریانس را لو داده باشه . ولی میرم و محکم جلوشون می ایستم و ازشون میخوام ما را به دادگاه کیفری ارجاع بدهند . همین ارادل هستند که از بس جلوشون نایستادند میرن پمپ بنزین و پاساژ اتش می رنند . 

حرف دوم- این هفته چند باری به دندان پزشکی مراجعه داشتم. یکی از دندان هایم شکسته و درد می کنه . پدرم آدرس یک دندان پزشک را داد که با 250 هزار تومن عصب کشی می کنه. ولی گفت مطبش تابلو نداره و توی یک زیر زمینه. راستش ترسیدم برم پیشش. یهو می بینی مجوز نداره می زنه دندانمان را داغون م یکنه . اصلا شاید وسایلش را خوب تنظیف نیم کنه. آدم ایدزی هپاتیتی چیزی می گیره.

خلاصه رفتم یک کلینیک دئدان پزشکی. عکس گرفت. خانم دکتر گفت یک دندان را باید عصب کشی کنم و اون دندان شکسته را روکش. یک میلیون سیصد تومن درمیاد . خلاصه وقت گرفتم برای چند روز بعد . اما فرداش مجبور شدم بازم برم دندان پزشکی . آخه دلارام دندان درد گرفته بود و شدید گریه م یکرد. هی بهش میگم مسواک بزنه. چند روز یک بار به زور می زنه .خلاصه بردمش یک دندان پزشکی . دکتر گفت کار اطفال انجام نمی ده. ولی این جور که از ظاهر دندان برمی اید یکی دو تا باید پر بشه .

خلاصه این چند روز هم دلارام مسواک می زد و هم نمک . روزی 2 - 3 بار هم می زد . تا اینکه با دلارام رفتم دندانپزشک خودم. خانم دکتر که دست به دندان من نزد . گفت تبخال زدی و تا خوب نشی احتمال سرایت به او و بیماران دیگر هست . از دندان دلارام هم عکس گرفت . گفت عصب کشی لازم داره . وای نگو. دلارام دندانش را به زور نشان دکتر میده. چه برسه به عصب کشی. 

خلاصه عکس دندانش را گرفتیم و تصمیم گرفتیم یک چند روزی مرتب مسواکش را پیگیری کنیم و عکس را نشان یک دکتر دیگه بدیم بلکه بگه عصب کشی لازم نداره . آخه زور داره. 10 -11 سالگی این دندان هایش میفته. اون وقت باید عصب کشی کنه که چی بشه . دکترهای حالا هم فرتی عصب کشی را تجویز می کنند. خانمم دندانهایش درد می کرد. یک دکتر بردیم گفت باید عصب کشی بشه. یک دکتری گفت خمیر دندان مخصوص دندان های حساس بزنه خوب میشه .

حرف سوم- برای ثبت نام خودرو رفتم پرسرعت ترین کافی نت شهرمون . یارو گفت بیخود خودت را خسته نکن .اصلا نمیشه تحویل فوری ایران خودرو ثبت نام کرد . گفت چند تا مشتری دادرم که یک ماهه پول بهش داده که ثبت نام کنه نمی تونه . دو ماهه الکی خودم را خسته کردم. 

خلاصه چند روز پیش محمد (همکارم) با گوشی اش یک خودرو کوییک تحویل مرداد 99 برام ثبت نام کرد. ما از دست این سایپا خلاصی پیدا نمی کنیم. همه ماشینهایی که تا حالا داشتم محصولات سایپا بودند . خلاصه چاره ای نبود. 307 میلیون ریال پرداخت کردیم با نرخ مشارکت 15 درصد . بقیه اش را به نرخ شرکتی خودرو در مرداد 99 باید پرداخت کنیم. امیدوارم قیمت ماشین زیاد گرون نشه. همین که ماشینمان نو بشه کافیه. از دست ین ماشینم خسته شده  بودم. 

حرف چهارم- این چند روز بازرس داشتیم توی شعیه. اونم بازرسان مرکز . سه نفر اومدند و این سه روز شعبه را زیر و رو کردند . آدم های معقول تری بودند نسبت به تیم پارسال. ولی یک سوتی بد دادم. یک کارتن سکه ته صندوق بود که ما 2 ماه بود توی حساب و کتابمون نیاورده بودیم. یعنی 200 هزار تومن فرونی داشتیم و این همه مدت نفهمیده بودیم. رییس حسابی مارا توبیخ کرد. تقصیر هممون بود. من باید گاوصندوق را میریختم بیرون ببینم چی هست چی نیست. البته تقصیر محمد شد. آخه گفت حساب و کتاب کارتها با من . حالا این کارتن سکه هم پشت کارتها بود.  خلاصه ضابع شدیم رفت.

خلاصه این چند روز من و رییس بدون جا و مکان بودیم . چون بازرسها چای ما نشسته بودند . بالاخره دیروز بازرسی تمام شد و خداحافظی کردند  رفتند . خیالمون راحت شد. ولی از این به بعد باید جواب گزارش بازرسی را بدیم. اینها همین جور داشتند می نوشتند . فکر کنم تعداد بندهای بازرسی زیاد بشه و رییس حسابی ما را توبیخ کنه .

حرف پنجم- از ارمین بگم که همچنان با خوابش مشکل داریم. تا آخر شب چشم رو هم نمی ذاره. هی خمیازه میکشه ولی بلد نیست بخوابه . مجبورم بغلش کنم و پتو پیچش کنم و توی سالن بچرخم. حتی بعضی شبها مجبورم سوار ماشین کنم ببرم بیرون بگردونمش تا بخوابه. 

ولی گذشته از اینها خیلی شیرین شده . از سرکار میام آرمین درب را باز می کنه. اول نگاه می کنه چیزی م یا نه. اگه ه باشم از دستم میگیره و محلم نمی ذاره. می بره آشپزخانه . ولی اگه چیزی نه باشم منو بغل می کنه و محکم گردنم را می گیره . بعد سر سفره کنارم میشینه و دستم را محکم میگیره که نرم. دلش برام تنگ میشه از صبح ندیده. همسرم میگه صبح که بیدار میشه اول میگه بابا . جالب اینکه وقتی مادرش جایی میره آرمین هی میگه مامان. اگه هر دو پیشش باشیم میگه دد . یعنی منو بیرون ببرید .

دندان ,خلاصه ,دکتر ,دلارام ,پزشکی ,نداره ,دندان پزشکی ,رییس حسابی ,هزار تومن ,خانم دکتر منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آموزش ثبت نام در آلپاری فارکس aminmolayi35 وبلاگ قدرت های نهفته زندگی مردگان چگونه است؟! آموزش گیتار علیرضا نصوحی مجله تایباد بیگ گو خدمات شرکتی